پله بی خیالی

خوب............

نمیدونم هدف از خلقت چیه؟

هدف از زندگی چیه؟

ولی میدونم حیات یه جاده است.یه جاده گرد.از کودکی حرکت میکنیم و به کودکی برمیگردیم.

 

و مناظر اطراف رو میبینیم.همین.این احساس منه.

من 3 ماهه دارم تلاش میکنم برای اومدن نی نی.و هنوز که نیومده.

الان رسیدم به ایستگاه بی خیالی.

خوب حقیقتش دلم میخواست خیلی زود به این ایستگاه برسم و اتراق کنم و باز کنم کوله پشتیم رو و یه پیک نیک حسابی کنار این چشمه خوشگل داشته باشم.اما خوب الان به اینجا رسیدم دیگه.........

 

میخوام یه مدت زندگی کنم با لورل مهربون.دوست دارم فردای خدا به نی نی بگم تو ثمره محبتی.نه ماحصل حساب کتاب و کیت تخمک گذار.بدم میاد دیگه از این چیزا.


میام اینجا از گذران زندگیم میگم.و انشالله اگه خدا صلاح بدونه هدیه منم رو بهم میده.دوست دارم تو این فصل پاییز این هدیه رو از خدا بگیرم.ممنونتم خدا


تاریخ : 29 مهر 1393 - 17:01 | توسط : ماناس | بازدید : 520 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید



هیچ نظری ثبت نشده است

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام
(بعد از تائید منتشر خواهد شد)


مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی