سال های سال

دیروز مرخصی گرفتم رفتم دفترچه ام رو تعویض کردم.کارت بانکی رو که شوهر یادش رفته بود غیرفعال کنه رو به بانک اطلاع دادم.کارت جدید آخر هفته بعدی آماده میشه.بعد از اداره رفتم کلینیک تا دکتر برام سونو بنویسه. بعدش رفتم مرکز سونو.شوهو هم آمد.سایز فولیکول روز 13ام برابر با 16 بود.بعد از کورتاژم سیکل من کوتاه تر شده و کلا تغییر کرده.3 تا کیت تخمک گذاری خریدم.یک خط قرمز پر رنگ شد و یکیش قرمز کم رنگ.دوباره امروز هم امتحان میکنم.تا روز دقیق تخمک گذاریم رو پیدا کنم.

بعد از دکتر رفتیم دنر کباب خوردیم و بعد از اینکه انرژی گرفتیم در فرایند تکمیل خرید درمانی رفتیم همون جایی که من کیف پولم رو خریده بودم.یه کیف لنگه کیف خودم خریدیم و دو جفت هم کفش خوشرنگ برای شوهر.

وقتی به خونه رسیدم شکل یه روح ترسناک بودم.شکل یه روح زشت سرخپوستی.

و دیگه من پرونده پزشکی رو تکمیل کردم.بعد از مصرف آنتی بیوتیک هام دوباره میرم دکتر تا ببینم چی میگه.

امروز خانم مهربون میاد تا باهم خونه رو تمیز کنیم.خونه رو میکنه عین یه دسته گل.عصرش باید برم خرید

برای جمعه یه برنامه گردش خوب میزارم و از شنبه میخوام یه زندگی خوب رو شروع کنم.

زندگی من طوری بوده که فراز و نشیب داشته.یه روزایی خدای مهربون دست منو گرفت و کمکم کرد.حتی یه جاهایی خواست بیشتر کمکم کنه و من اشتباهی قبول نکردم.حالا هم از خودش میخوام دست منو ول نکنه. تا مثل قصه های کودکی مون من و شوهر و نی نی شاد و خندان سالهای سال زندگی کنیم و خوشبخت باشیم.

 

 


تاریخ : 05 تیر 1393 - 18:28 | توسط : ماناس | بازدید : 575 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

  • سلام خاله گلم ایشالله خدایه نی نی ناز وخوشگل بهتون قسمت میکنه وزندگیتون رو روحی تازه میده از همین الان که اینو میخونید یه تکونی به خودتون بدین به وبلاگ ماسربزنید ببینید مامانی من تو چه شرایطه؟
    خداروشکرسالم وسلامت هستید ناشکری نکنید به خدا دل ببندیدوامیدتون به خودش باشه

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام
(بعد از تائید منتشر خواهد شد)


مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی