هستی یا نه؟

سه شنبه شب که خوابیدم با احساس بودنت خوابیدم.حس میکردم هستی چون بی بی چکم بعد از یه ساعت مثبت شده بود.احساس خوبی بود .احساس امیدواری به بودنت.لورل (شوهر) خوشحال بود و اسمی که برات انتخاب میکرد رو تکرار میکرد و منو اذیت میکرد.

 

صبح ساعت 6 بیدار شدم.رفتم یه بی بی گذاشتم . گرفتم خوابیدم 8 بیدار شدم.اما فقط یه خط وجود داشت. اعصابم ریخت به هم.از خوش خیالی دیروزم.دپرس بودم .شب هم عروسی دعوت بودم.به هر حال گذشت دیروز.

 

امروز صبح زود دوباره یه بی بی چک گذاشتم و یه هاله ای از خط دوم کمرنگ شد.خیلی خیلی محو.زیر نور شدید به صورت یک هاله معلوم بود.و من آمدم سر کار.

 

با احساسی غیر قابل وصف.

آیا تو هستی؟ میشنوی؟ حس میکنی که من چقدر برای بودنت دعا میکنم.کاش نشان بدی به من که هستی.

فردا خودت را به من نشان بده.این دریای خیالی من را سراب نکن.من محتاجم به حضورت.

 

خدایا هر آنچه که به من بدهی از لطف بیکرانت هست.این خواسته من را بشنو ای خدای بیکران.


تاریخ : 27 شهریور 1393 - 17:13 | توسط : ماناس | بازدید : 555 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید



هیچ نظری ثبت نشده است

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام
(بعد از تائید منتشر خواهد شد)


مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی