دکترها

پریروزرفتم سونوگرافی تخمدان.روز 11 بودم با فولیکول 14.گفت نرمال نیست.کمی کوچیکه.

بعدش جواب آزمایشاتم را بردم پیش دو تا دکتر.بدون اینکه بهشون بگم.

دکتر اولی: آزمایشات اسپرم شوهر عالیه.خودت مشکل تیروئید نداری.فقط کمی عفونت و ویروس توی خونت هست و باید یک دوره آنتی بیوتیک بخوری.

دکتر دوم :تو احتمالا مشکل تیروئید داری.معرفیت میکنم به فلان دکتر غدد. آزمایشات اسپرم شوهرت هم نرماله.اما باید تکرار شه.اصلا بهتره شوهر من ایشون رو ویزیت کنه.یه معرفی داد ما رو معرفی کرد به شوهرش که متخصص هست.شوهر ما هم رفت پیش آقای متخصص.ایشون بدون اینکه به جواب آزمایشات نگاه کنه یه آزمایش جدید نوشت و سفارش کرد حتما فلان آزمایشگاه  برین.

من گریه ام گرفته بود.از تناقضات حرفهای دکتر ها.از بس حالم بد شد کیف پول خوشگلم رو همون جا تو مطب جا گذاشتم.رفتیم پارکینگ سوار ماشین شیم.تا خواستم کارت پارک رو دربیارم دیدم کیف پولم نیست.برگشتیم مطب.کیفم نبود.2 تا عابر بانک و کارت ملی و کلی مدارک توش داشتم.دوباره که سمت ماشین برمیگشتم دیدم تو یه کوچه باریک یه آزمایشگاه هست.دیدم به اسم همون آزمایشگاهی هست که دکتر متخصص شوهرم رو معرفی کرد اونجا.کاملا مشخص بود که پورسانت میگیرن.

شوهرم باهام صحبت کرد.و گفت این دوره انتی بیوتیک ها رو تموم کن و از ماه بعدی اقدام میکنیم.خیلی آروم شدم.

رفتیم من ناهار خوردم.بعدش خرید کردیم.در واقع خرید درمانی.یه جفت کفش اسپورت خریدم.و از امروز میرم باشگاه. یه جفت صندل خوشگل خریدم با یه مانتوی خوب.

دیروز رو مرخصی گرفتم و شروع کردم جمع و جور کردن خونه.به صورت اساسی چند تا از کمد ها رو مرتب کردم.عصرش رفتیم مرکز خرید و دوباره خرید درمانی کردیم.برای شوهر.

مشغول خرید بودیم که مادر و دختری ازم پرسیدن مانتوتون رو کجا خریدین؟ و بعدش گفتن البته شما هیکل خوبی دارین.و این جمله منو خیلی خوشحال کرد.چون این یک سال اخیر و مشکلات اخیر سبب شده بود که من از خودم بدم میومد.مخصوصا از پوستم که داغون داغون شده.به هر حال امیدم به خداست.

صبح که آمدم اداره از تلفن بانک اطلاعات حساب بانکیم را میپرسیدم.رمز دوم رو که زدم گفت: به دلیل تکرار رمز بیش از حد مجاز امکان پاسخگویی نیست.تازه یادم اومد که ما کارت حقوق من رو باطل نکردیم.و آقا یا خانم دزده نشسته و صد بار رمز امتحان کرده.من خوش خیال فکر میکردم کیفم رو به آدرسمون میارن!!!!


تاریخ : 04 تیر 1393 - 19:54 | توسط : ماناس | بازدید : 534 | موضوع : وبلاگ | 2 نظر

  • خاله گلم به جمع فرشته هاخوش اومدی ایشالله که همین زودی ها عکس فرشته تون رو به وبلاگ میذارین تاماهم ازدیدنش خوشحال شیم امیدتون روازدست ندین وفقط بخداتوکل کنید ایشالله که شماهم صاحب فرشته ای مثل من میشید
  • ایشالا که خدا به زودی به شما یه نی نیه سالم و ناز و خوشگل بده...
    میدونم خیلی شرایط سختی داشتین اما گذشته ها رو فراموش کنید به آبینده بنگرید که قراره صاحب یه فرشته کوچولو بشین...

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام


مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی