10

10 روز دیگه مونده.

دلم از همه گرفته.بعضی اتفاقت توی زندگی دست خود ادم نیست.بعضی آدمها بعضی اتفاقات و یا بعضی حرفها ممکنه تا آخر عمر یه آدمی تاثیر بزاره.و اونموقع باعث میشه تا نصف شب با مادرم بشینیم تو حیاط و یه سری مشکلات رو بالا پایین کنیم و هر بار بیفتیم تو دور باطل.چون همه این حرفها به نقطه ای بر میگرده که گره کوره و باز نمیشه.سالیان هست که باز نشده.هی ما چنگ زدیم دندون زدیم ولی نتونستیم بازش کنیم.هر جا رفتیم باهامون بوده.

دیگه امیدی به بازشدنش نداریم.چون تاثیرشو گذاشته و دیگه قابل جبران نیست اثراتش.اما خدایا از دست ما کاری بر نمیاد.یه نگاهی هم سمت ما بکن.دیگه این اواخر اینقدر بهت گفتم که روم نمیشه.اما برای تو کاری نداره.فقط یه نگاه میکنی به سمت ما همین.بیا و این لطف رو در حق ما بکن.ما که بندگان بدی برات نبودیم. دیگه من خجالت میکشم ازت به خدا.

دلم به نوشتن نمیاد.دیگه سپردمش دست خودت.ازتم امید دارم.دیگه ناامیدمون نکن


تاریخ : 15 مرداد 1393 - 17:25 | توسط : ماناس | بازدید : 518 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید



هیچ نظری ثبت نشده است

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام
(بعد از تائید منتشر خواهد شد)


مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی