جهش دو روزه

دیروز پری آمد.دو روز زودتر.همین دو روز تحملش سخت بود تا پری.جلو افتادم دو روز.از حالا دیگه شمارش معکوس شروع شده.امیدوارم به لطف خدا.

دیشب اومدم بخوابم.12 بود که دوستم مسج داد.بیدار شدم.دیگه نتونستم بخوابم تا ساعت 3:30. اینقدر توی فشار بودم که حس میکردم سمت راست سرم داره از شدت فشار منفجر میشه.پنجره خونه رو باز کردم.توی اون باد خنک و خوشمزه سرمو از پنجره کردم بیرون نگاه کردم به آسمون.اون باد قشنگ میپیچید لای موهام .اومدم موهامو با دستم جمع کنم دیدم یه ماشین اومد نگه داشت جلوی خونه.و لذت باد هم همونجا تموم شد.پرده رو کشیدم .تو اتاق خواب توی حال تو دستشویی همش میچرخیدم و دراز میکشیدم.ضربان قلبم بالا بود.حرف یک نفر مرتب توی ذهنم بود.تکرار میشد.حرفهای قبلیش.روزهای قبلی.شب بیداری های قبلی.از خودم و از خوی انسانی خودم بدم میامد که چطور یک حرف مسخره مرا اینقدر بیمار کرده.سعی کردم دراز بکشم و شروع کنم به شمردن.با تک تک انگشتان.

با صدای زنگ ساعت که بیدار شدم به اطرافم نگاه کردم.همه چیز وارونه بود.درک درستی از اطرافم نداشتم.بلند که شدم دیدم رو تختم سر و ته خوابیدم.و پاهام کنار گوش شوهره.بلند شدم تو آینه خودمو دیدم.چشمام مثل چشمای خاله قورباغه شده بود.

پریدم یه قهوه درست کردم با کیکم خوردم.و اومدم سر کار.

تو اون یه ساعت که خواب بودم خواب دیدم یکی از مشکلاتی که داشتم و به خاطرش دیشب تو وبلاگم با خدا بحثم شد حل شده.با خودم گفتم پس خدا به حرفام گوش داده.اما زهی خیال باطل که خواب بوده. فکر میکنم خدا حالا حالا ها داره منو بالا پایین میکنه.شاید هنوز اون طوری که اون میخواد نشدم.همه چی میده به من ها.اما تا بده جونمو بالا میاره.خوشش میاد منو جز بده.به خدا خسته شدم خدا جن.ازت یه عیدی میخوام.تا آخر سال.


تاریخ : 12 مرداد 1393 - 16:54 | توسط : ماناس | بازدید : 877 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید



هیچ نظری ثبت نشده است

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام
(بعد از تائید منتشر خواهد شد)


مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی