مادر

خداوندا از تو ممنونم.به خاطر حق حیاتی که به من دادی. من آن ذره ای بودم که شنا کردم درون رحم مادرم و به حیات رسیدم.من آن ذره میلیمتری در بطن مادرم بودم که حس خوشبختی نداشت ظاهرا از ازدواجش با پدرم.من آن نوزاد کوچکی بودم با پاهایی بسیار تپل که بعد از زایمان اول مادرم که نوزادش را 5 دقیقه قبل از زایمان از دست داد ، به مادرم بخشیدی.و او ذوق میکرد از شستن لباسهای کوچک من در آن خانه تمیزش.من آن وجودی هستم که سالیان تمام مادرم مرا بزرگ کرد با زجرهایی که کشید.من همواره از تو خواستم ای خدای مهربان تا او را زنده نگاه داری تا من جبران فداکاری هایش را بکنم. از روزی که کوچولویم را از دست دادم تازه فهمیدم مادر یعنی ...........

فهمیدم حیات یعنی مادر.ادامه حیات یعنی مادر.مادر یعنی کسی که خدا به او اجازه آفریدن داده.کسی که سر رشته کلاف دنیا دست اوست.


تاریخ : 29 تیر 1393 - 03:48 | توسط : ماناس | بازدید : 546 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

  • ما در ای دلوا پس فردای عشق

    ما در ای غمخوار بی همتا ی من

    اولین و آخرین معنای عشق

    زندگی بی تو سراسر محنت است

    زیر پای توست تنها جای عشق

    ما در ای چشم و چراغ زندگی

    قلب رنجور تو شد دریای زندگی

    تکیه گا ه خستگی ها یم توئی

    ما در ای تنها نرین ما وای عشق

    یا د تو آرام می سا زد مرا

    از تو آهنگی گرفته نا ی عشق

    صوت لالائی تو اعجا ز کرد

    ما در ای ” پیغمبر زیبای عشق ”

    ما ه من پشت و پنا ه من توئی

    جا ن من ای گوهر یکتا ی عشق

    دوستت دارم تو را دیوانه وار

    از تو احیاء شد چنین دنیا ی عشق

    ای ا نیس لحظه های بی کسی

    در دلم برپا شده غوغای عشق

    تشنه آغوش گرم تومنم...

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام
(بعد از تائید منتشر خواهد شد)


مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی